اتفاقات زندگی ما دو نوع هستند :

یک نوع اتفاقاتی که خیلی به ندرت پیش میان.

نوع دوم اتفاقاتی که دائما تکرار میشن. 

مثلا اگر در عمرمون یکی دوبار به کمبود پول خوردیم ، یا یکی دو بار چیزی از ما دزدیدن ،یا به ندرت مریضی می گیریم یا خیلی کم پیش میاد که دعوا کنیم و از این قبیل حوادث مثل : تصادفات، گم کردن اشیا یا پول ، مشاجرات گوناگون ، بستری شدن، زمین خوردن ، بدهی بالا آوردن و بی پولی و غیره…..

 

اگه به ندرت این مسائل پیش میاد میشه به حساب امتحان گذاشت و اگر در صورت بروز چنین مسائلی ما آرامش خودمونو حفظ کنیم و ارتعاش مثبت بدیم اون حادثه قطعا در نهایت به نفع ما تموم میشه…وگرنه پیامدهای منفی خواهد داشت …

اما اگر چنین اتفاقاتی تکرار میشه ، قطعا ریشه باوری داره ، و ما خودمون جذبش میکنیم و تا زمانی که ارتعاشمون رو عوض نکنیم این حوادث تکرار شده و زندگی رو به کاممون تلخ میکنه به محض تعویض ارتعاش اون نوع حوادث از زندگی ما بیرون میرن و احساس سعادت بیشتری خواهیم داشت…..

پس بهتره کمی در زندگی کنکاش کنیم و ببینیم ناخواسته های تکراری ما چی هستن و در رابطه با تغییر در اون زمینه اقدام کنیم تا یه رشته کاملی از عوامل نامناسب رو حذف کنیم ..و خوشبختی بیشتری رو احساس کنیم..

 

 

بهترین و بالاترین درآمد ممکن در شغل شما چقدره؟؟

موفق ترین ها در شغل شما چقدر درآمد دارند؟؟

 

حالا سؤال کنید: چرا من اون مقدار درآمد ندارم؟ 

خوب فکر کنید و جوابهاتونو بنویسید :

 

به جوابهاتون نگاه کنید .

 

هرچقدر منطقی و درست نوشته باشید ، 

این جوابها دلایل بی رونقی کسب و کار شما یا باورهای محدود کننده شما هستند !!!

 

حالا جملاتی بسازید که متضاد این جملات باشند.

 

بعد بنویسید چرا این جملات جدید درستند؟

 

و این باورها رو بسیار تکرار کنید

اگه باورهای جدید به ضمیرناخودآگاه برسند ، درآمد رویایی شما اتفاق میفته .

 

لطفاً لطفاً این مطلب رو دست کم نگیرید از هر کلاسِ فروشی بالاتر و مفیدتره… !!

تحلیلی بر بیت طلایی جناب حافظ بزرگ :

هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی
کین کیمیای هستی، قارون کند گدا را

حضرت حافظ در این بیت به زیبایی از حاکمیت احساس صحبت کرده،
میگه موقع تنگدستی کوشش کن که احساس خوب داشته باشی که اگه موفق شی چنین کاری بکنی ورق برمیگرده.

مثلا اگه تو بدهکاری، در صورت داشتن و حفظ احساس خوب ، نه تنها بدهیتو تسویه می کنی و نه تنها وضع مالیت بهتر میشه بلکه به شدت نعمت و ثروت به زندگیت جاری میشه …!

احساس خوب کیمیای هستیه و همه چیزو به نفع ما برمی گردونه.

در اینجا چون از تنگدستی حرف زده بود میگه احساس خوب شما رو ثروتمند می کنه،
در صورت مشکلات دیگه مثل بیماری، روابط بد و انواع مصیبتها ،
به همین صورته و رویدادها به بهترین شکل ممکن به نفع ما رخ میده.

اگه پول لازمی فورا دو کار انجام بده تا جریان پول به سمتت راه بیفته!!

اول اینکه سریعا مقداری پول ببخش،
بخشیدن هم خیلی فوت وفن داره.
خیلیا می بخشن اما راهش رو بلد نیستن لذا اتفاق خاصی تو زندگیشون نمی افته !!
باید و باید با بخشیدن پول هر مقداری که باشه، حال کنی …لذت ببری ….کیف کنی …
حال خوش هم قطعا نتیجه عالی داره.

برای این کار خوبه که قبل از بخشیدن کمی فکر کنی و یه راه خاص و فانتزی که خیلی لذت داشته باشه پیدا کنی بعد سریع اقدام کنی ….!!

سوال : اگه هیچ پولی نداشتم ببخشم چی؟
چه بهتر !! پس میری به عالم مجازی و می بخشی، یعنی تجسم میکنی با احساس،
اینجا محدودیتم که نداری پس بیشتر ببخش، سریعتر، با شرایط عالی تر ….

تازه می تونی عکس العمل دیگران رو هم تجسم کنی، اگه خوب انجام بدی لذتش بیشترم میشه ….
پس جوابش زودتر و بیشتر میاد.

نکته : باید تمرکز فقط به لذت بخشش باشه نه دریافت پاسخ کائنات،
منتظر بودن آفت داره !!

اما کار دوم : کمی در خلوت بشین و به تمام پولایی فکر کن که در طول عمرت به دست آوردی و خرج کردی و حالشو بردی، برای همه این پولها صمیمانه و از ته دل از خداوند وهاب سپاسگزاری کن . . .
اگه بتونی این موارد رو به صورت تک تک هم بگی محشره،
حتما خیلی موارد زیادی براش پیدا می کنی.
اگه احساساتت غلیان پیدا کرد مطمئن باش پوله به طرفت راه افتاده، اگه تو این احساس بمونی و ادامه دار باشه، هر لحظه سرعتش بیشتر میشه …

یادت باشه در این کار دو فاکتور مهمه :

اول عمق احساس
دوم مدت زمان موندن در اون احساس

باز هم نکته : چرا در بحث بخشیدن، لذت بردن اصله و در واقع شرط اساسی بخشش نتیجه بخش، لذت بردن و احساس خوبه ؟؟
مگه به ما نگفتن در بخشش فقط به خدا فکر کنید و در واقع به خاطر خدا این کار رو انجام بدید؟

ما در همه امور دو مقوله داریم :
۱-تئوری یا نظری
۲-عملی

در اکثر مواقع ما در برخورد با تکالیف یا امور در مرحله نظری استادیم و در ارتباط با خدا هم به طور شعاری و نظری سابقه خوبی داریم و خودمونم نمی دونیم که چقدر شعار زده شدیم و در میدان عمل چیزی در چنته نداریم .
شاید در بخشش هم لقلقه زبان داشته باشیم که خدایا فقط به خاطر تو می بخشم، اما عملا این امر تحقق پیدا نمیکنه و شرایط شِرک هم به وجود میاد ….!!!

ما قبلا شنیدیم وقتی ما حالمون عالیه و این عالی بودن از درون سرچشمه داشته باشه یعنی ذهن ما با روحمون روی هم افتادن و فاصله ای بین اونها نیست و چون روح ما از خداست پس اون لحظه واقعا و نه در حد شعار، حال ما الهی است و کار ما هم خالص و خداییست،
به خاطر همین گفتم نباید به نتیجش فکر کرد چون عدم تمرکز روی لذت روحی این معادله الهی رو به هم میزنه …

پس ما نتیجه رو وقتی می گیریم که اصلا بهش توجه نکنیم،
باید فقط و فقط به حالمون و احساس خوبمون توجه کنیم !!

 

یک اصل خیلی مهمی در قوانین زندگی هست به نام “دوست داشتن خود”
که برای انجامش باید به جزئیات زندگیمون خوب نگاه کنیم.

وقتی مهمون بااهمیتی براتون می رسه، بهترین لباستون رو می پوشید و خودتون رو آراسته می کنید و بهترین خوراکی رو براش تهیه می کنید. درسته ؟؟
از امروز و از همین لحظه شما بهترین و مهم ترین مهمان خودتون هستین!

لباسهای کهنه و درب و داغون رو در تنهایی استفاده نکنید، چون پیامی که به درونتون مخابره می کنه اینه که من بی ارزشم!

جلوی دیگران به آرایشتون اهمیت میدید اما در تنهایی ، ژولیده این؟
موهای ژولیده تون رو درست کنید! بهترین آرایشتون رو برای خودتون انجام بدید و مدام به خودتون بگید :
چون من با ارزش و با اهمیتم پس بهترین قیافه ام رو برای خودم درست می کنم!

تو تنهایی موقع گرسنگی، سرپایی و هل هلکی غذا می خورین ؟!
برای خودتون موقع ناهار یه سفره ی خوشگل بندازید.
مهم نیست توش کباب بوقلمون باشه یا نون و پنیر، مهم اینه که به خودتون بگید من اینقدر با ارزش و با اهمیت هستم که برای خودم سفره میندازم،
همونطور که سرپایی غذا رو دست یه مهمون عزیز نمیدم، این بی احترامی رو برای خودم هم انجام نمی دم!

آیا پول رو فقط برای کمک به دیگران می خواهید، اما نمی تونین هیچ چیز از اون رو برای خودتون خرج کنید ؟
این یعنی در اعماق وجودتون خودتون رو بی ارزش می دونید !
پس همونقدر که به دیگران کمک می کنید، باید به خودتون هم کمک کنید!

آیا دلتون میخواد دیگران براتون هدیه بخرن، تا احساس کنید دوست داشتنی هستین؟
از این به بعد برای خودتون هدیه بخرید کادوش کنین و روش بنویسید :

تقدیم به خودم!
به خاطر اینکه دوست داشتنی هستم!
و اون رو در نهایت احترام به خودتون هدیه کنید.

…….وهزار مورد ریز و درشت دیگه!

به هر حال اگر در جزئیات زندگی کاری کنیم که پیام بی ارزش بودن به درون ما مخابره بشه،
اون وقت نباید انتظار داشته باشیم که کائنات ما رو لایق دریافت بهترینها بدونن.

ما اگه احساس بی ارزشی داشته باشیم، دیگران همین حس رو به ما پیدا می کنند و آرزوها هم قطعا برای آدمهای بی ارزش، برآورده نمیشه…!
بنابراین اهمیت ندادن به خود در جزئیات زندگی، یکی از بزرگترین چیزهائیه که مانع تحقق آرزوها میشه!

 

چرا نمیتونیم بدهیهامون رو سر وقت پرداخت کنیم ؟؟
چرا باید بابت این موضوعات اینقدر استرس و فشار رو تحمل کنیم ؟؟

هر کس به طور طبیعی نسبت به بدهی و اقساط، احساس خوبی نداره و همینطور نسبت به طلبکار هم این وضعیت حاکم هست.
ما فکر می کنیم بانکهای زالو صفت خون مردم رو می مکن،
ما بیشتر پولی رو که در میاریم به جای اینکه تو زندگیمون خرید و تفریح و خرج کنیم، اجباراً دو دستی به بانکها تقدیم می کنیم .

گذشته از درست یا غلط بودن این دیدگاه، از منظر قوانین الهی، این مورد رو بررسی می کنیم.

ما باید توجه داشته باشیم که روزی شدیداً به پول نیاز داشتیم و خودمون اقدام کردیم تا از بانک وام بگیریم و بانک در اون برهه زمانی به دادمون رسید و مشکل ما رو حل کرد، هر چند اصلا نباید می گذاشتیم اون مشکل به وجود بیاد.
اما اینو باید بدونیم که اگه کمک بانک نبود قطعا ما به مشکلات بزرگتری برخورد می کردیم .

حالا چگونه به احساس خوب برسیم ؟؟
باید از خداوند رحمان به خاطر وجود بانکها، صندوقها و افرادی که ما می تونیم از اونها وام بگیریم تشکر کنیم و برای بانکها و افراد طلب خیر و برکت و نیکی کنیم و به خاطر خدمات گذشته هم به طور اکمل از اونها ممنون باشیم.

بعد از خداوند بخواهیم که پول مورد نیاز برای پرداخت اقساط یا تسویه حساب رو از طریق ایادی بی شمارش به ما برسونه و از همین الآن به خاطرش شکرگزاری رو شروع کنیم .

با تکرار این کار کم کم همه چی رو به راه میشه…
یادمون باشه احساس بد دست انداز و سرعت گیر در زندگی ایجاد میکنه و احساس خوب در هر زمینه ای پیشاپیش جاده صاف کن ماست . . . !

بارها از خودمون و یا از اساتید پرسیدیم که چطوری میشه پولدار شد ؟؟؟

چطور میشه ما هم ثروتی به دست بیاریم ؟؟

در واقع ثروت به دست آوردنی نیست، انسان چیزی رو به دست میاره که وجود نداشته باشه !

مثلا ما غذا احتیاج داشته باشیم دست به کار می شیم و از راههای مختلف به دستش میاریم تا سیر شده و نیازمون برطرف بشه،
آیا در مورد هوایی که تنفس می کنیم هم این روش رو به کار می بریم ؟؟
واضحه که اینطور نیست ما دنبال تهیه اکسیژن نمی ریم، چرا ؟
چون همیشه و همه جا وجود داره،
چگونه ازش استفاده میکنیم ؟
با خالی کردن ششها یا بازدم.

در واقع ما ظرفیتی ایجاد میکنیم و هوا خودش وارد میشه !!

در مورد پول هم دقیقا همینطوره،
وفور و فراوانی پول مثل فراوانی اکسیژنه منتها ما باورش نداریم و مهمتر اینکه ظرفیت سازی نمی کنیم.

ظرفیت سازی چیه؟؟
ظرفیت سازی در
مورد پول :
احساس لیاقته
احساس شایستگیه

هر کس در هر جای دنیا به اندازه احساس لیاقتش پول به دست میاره ولا غیر . . .
به کار و سواد ونوع شغل هم ربطی نداره، اونها هم معلولن و علت اصلی احساس لیاقته.

این خیلی مسأله مهمیه،
ظرف که آماده شد خدا توسط عوامل بی شمارش سریع پُرش میکنه !

ظرفمونو آماده کنیم . . .

طبق یک سری سنت های غلط همیشه مارو از شادی و خنده منع کردن،
در صورتی که یأس گناه کبیره است و وقتی علوم تجربی اینقدر نتایج شگفت انگیز شادی رو به اثبات رسونده چرا باید از شادبودن فرار کنیم و خجالت بکشیم که بخندیم ؟؟؟

خدا همیشه انسان را آرام و شاد خواسته
و بارها در قرآن آورده که فلان جور باشید تا حزن و ترس نداشته باشید … !!

حزن نتیجه غم گذشته
و
ترس از نگرانی اتفاقات آینده است.

خدا دوست داره ما در زمان اکنون زندگی کنیم، یعنی با تمام حسمون زمان حال رو درک کنیم و لذت ببریم.
شادی دقیقاً حالتی هست که ما در زمان حال هستیم.

در جنگ بین خواسته ها و باورها
همواره باورها پیروز میشن.
یعنی اگه شما خواسته ات اینه که پولدار بشی ولی باورت اینه که آدمای پولدار مغرورن، پولدار نمیشی.

اگه خواسته ات اینه که رژیم بگیری و لاغر شی ولی باورت اینه که رژیم گرفتن باعث بیماری میشه، لاغر نمیشی.

اگه خواسته ات اینه که تو شغلت موفق بشی ولی باورت اینه که آدمای موفق اون شغل، آدمای بدی هستن، تو موفق نمیشی.

باید باورهات و خواسته هات هم جهت باشن.
بررسی کن ببین چه خواسته هایی داری و چه باورهایی داری !!!

برای تغییر شرایطِ بیرونی، باید تغییرات رو از درون آغاز کرد.

 

یکی از نشانه های مرموز عدم لیاقت که مارو از موفقیت محروم می کنه،
بزرگ کردن بعضی افراد در ذهنمون و کوچک کردن خودمون در برابر اونهاست.

ما خودمون رو با بعضی ها مقایسه می کنیم و در نتیجه در قبال اونها احساس حقارت می کنیم.

در صورتیکه ما انسان ها همه باهم برابریم و بزرگ و کوچک نداریم.
همه بزرگیم و همه قابل احترامیم و اولین نفری که باید بهش احترام بذاریم، شخص عزیزیه که وقتی جلوی آینه می ایستیم می بینیمش…!

اگه به خودمون احترام واقعی نداشته باشیم یعنی لیاقت نداریم و این باور در همه زمینه ها تعمیم پیدا میکنه و ما نه تنها از بسیاری از نعمات خداوند محروم می شیم، بلکه دیگران هم برای ما ارزش و احترام قائل نمیشن.

ما خیلی با حالیم…
همیشه و در هر شرایطی که باشیم خوب
و دوست داشتنی هستیم.

اگه ما برای مردم کاری کردیم باید برای رضایت خدا باشه و بدون چشمداشت باشه وگرنه توقع ایجاد میکنه و ارزشش هم پایین میاد،
ما مجبور میشیم منتظر جبران دیگران باشیم و باید همیشه اونارو زیر نظر داشته باشیم،
اگر خوب بودن تشویق کنیم واگر خوب نبودند سرزنش کنیم.

کلی انرژی ازدست بدیم،
بسیار دلخور بشیم،
اعصابمون خرد بشه،
قهر کنیم،
دلمون بشکنه،
و . . .

چرا مثل یک انسان از اول راحتترین و پرسودترین کارو نکنیم،
بهترین نیت برای کمک به هر کسی فقط رضایت خداست.
ما در این صورت سبکبال، آرام، بی توقع، عاشق، دوست داشتنی، شاد و مومن خواهیم بود .

مغز ما نسبت به باورهایی که درونشه و مداری که در اون به سر می بریم، اطلاعات دریافتی رو فیلتر می کنه و ما همه ی اطلاعات ورودی از طریق حواس پنجگانه و اندیشه رو دریافت نمی کنیم و یک سیستم هوشمند اطلاعات منطبق بر مدار ما رو جدا کرده و به مرکز درک ما ارسال میکنه و هر چه مدار ما و باورهای ما بهبود پیدا می کنه در تکرار مطالعه کتابها یا گوش کردن به سخنرانیها نکات جدید و عمیق تری رو درک می کنیم.

 

پس برکات تکرار بسیار زیاده و معمولا به محض اینکه ما چیزی رو یاد می گیریم دیگه رغبت نداریم مکرر بهش رجوع کنیم و این پاشنه آشیل ما در پیشرفت هستش و ضربات زیادی از این نقطه خوردیم !!

 

تمام افراد موفق اعتراف کردن که از مطالعه کتابهای بیشمار به جایی نرسیدن منتها چند کتاب خوب پیدا کردن و اون چند کتاب رو بیشمار مطالعه کردن.

در ارتباطات اینطور به نظر میرسه که مهم ترین عامل، شیوه رفتار طرفین نسبت به همدیگه باشه، 

در صورتی که اینطور نیست …!!

 

هرکس که خواهان بهترین و موفق ترین ارتباط در جنبه های مختلفه، باید با تمام توان روی دوست داشتن خودش کار کنه و این دلیل اصلی موفقیت در ارتباطه، 

بقیه موارد معلول و وابسته به این عامل اساسی هستند.

 

شما در مورد خودت هر احساسی داشته باشی، دیگران هم همون احساس را در مورد شما خواهند داشت،

این قانون نامتغیر جهان خلقته

وقتی یه نفر یه ارتعاش قوی بوسیله قدرت احساس از درونش به بیرون ارسال میکنه، 

جریان انرژی مثبت مدوری مانند گرداب در جهان ایجاد میکنه که خودش در مرکز این گرداب انرژی قرار می گیره و تمام انرژیهای هم فرکانس …

اتفاقات هم موج …

آدمهای هم جنس این فرکانس ….

دقیقا مثل گرداب به سمتش کشیده میشن و محوریت تمام این اتفاقات، افکار و در نتیجه احساسات خود شخصه !!

 

این جریان مدور انرژی رو ورتکس میگن

میگم خدایا لطفا اینو بده اونو بده خواهش میکنم این چیزایی که ندارم یا کم دارمو بهم بده،

من اونهارو میخوام …

 

خدا میگه : باشه عزیز دلم

خورشید رو دیدی کارش تابیدن و بخشش نوره،

خورشید اصلا نمیتونه نتابه !!

 

بارون دیدی به همه جا میباره، 

کارش اینه،  

نمیتونه در جایی که میباره بعضیهارو از این نعمت محروم کنه . . .

 

ای بنده دوست داشتنی، 

من نسبت به تمام جهانی که با عشق خلق کردم مثل خورشید و بارانم، 

نمیتونم کسی رو از نعمت محروم کنم، مگ خودش مانع ایجاد کنه ….!!

 

من مادام برای همه در حال بارشم ولی خیلی ها خودشون جلوی نعمت رو گرفتن و یا مسیر رسیدن نعمت رو تنگ کردن …

 

گفتم ای خدای مهربان راه رفع موانع و رسیدن به نعمت چیه ؟؟؟؟؟؟

 

گفت : عزیزم فقط “شکرگزاری”

باورسازی کار ساده ایه :

کافیه به مطلبی زیاد توجه کنی!!!

 

توجه یعنی چی؟؟

یعنی :

زیاد ببینیش 

زیاد بشنویش 

زیاد بخونیش 

زیاد بنویسیش 

زیاد در موردش حرف بزنی 

زیاد بهش فکر کنی 

و زیاد تجسمش کنی

 

بعدش دیگه نمی تونی جلوی اومدنش به زندگیت رو بگیری؛

حتما حتما حتما اثرات اون باور در زندگیت نمایان میشه….!

 

اما زیاد توجه کردن مرد عمل میخواد !

اگه دنبال این هستی که چیزهای بزرگ وارد زندگیت بشه، مثل:

ثروت
عشق
شهرت
سلامتی
علم
معنویت و . . .
سعی کن چیزهای کوچولو کوچولویی که داری ببخشی.
به نیت معامله هم نبخش، بهترین ها رو بی دریغ ببخش.
بعد ببین اون چیزهای بزرگی که میخوای، چطور به زندگیت سرازیر میشن.

سوره لیل آیات 5. 6. 7:
هر کس که عطا و بخشش کند و پرهیزگار شود و (راه) نیکویی را تصدیق کند، ما کارهای او را آسان می کنیم.

یعنی خدا میگه تو ببخش، من گره کار تو رو باز می کنم و کارها را بر تو آسان می کنم.

إن اللَّه لا یُخلِف الْمیعاد.
خداوند خلف وعده نمی کند .
( آل عمران _ 9 )

اگر فقط ۳ الی ۶ هفته، تمام توجهمون به این باشه که حالمون خوب باشه و هر لحظه مواظب “احساسمون” باشیم،
بعد از آن به طور اتوماتیک حالمون دائما‍ً خوب خواهد بود.

در نتیجه اتوماتیک، به طرف خواسته هامون کشیده میشیم و خواسته هامون هم به سمت ما حرکت میکنن.

سیستم شکرگزاری طوری عمل میکنه که اگر ما در زمینه خاصی شکرگزاری کنیم ، در همون زمینه گشایش صورت می گیره،
مثلاً اگر ما برای دست و پامون که سالمه شکرگزاری کنیم، ارتعاش سلامتی که می فرستیم باعث تقویت عضو مریض میشه و امکان جذب سلامتی در قسمتهای مریض رو افزایش میده …!

پس اگه جایی از بدنت مشکل داره راه درمانش اینه که :

اولاً هیچ توجهی به بیماریت نکنی چون توجه یعنی ارتعاش بیماری.

ثانیاً به قسمتهای سالم بدنت که بیشماره توجه کن و شکرگزاری کن که سلامتن و ارتعاش سلامتی رو مدام ارسال کن و فقط احساس خوب داشته باش به نتیجه فکر نکن تا خودش بیاد.

مثلا پرسیده بشه درآمد دلخواهت ماهی چقدره، چی میگی؟

 

آیا عدد مورد نظرت رو از مدتها قبل در ذهن نداشتی؟ 

 

آیا در سکوت از خدا و کائنات اون درآمد رو درخواست نکردی؟

 

مگه قانون جذب نمیگه از خدا بخواهید تا به شما داده شود ؟؟؟!

 

ما چقدر در زمینه خواسته هامون حرف و شعار میدیم، جلسه می زنیم، بحث می کنیم، پس کو نتیجه ؟؟!

 

چرا جواب نمی گیریم ؟؟

خواسته مون که مشخصه، مگه جمله معروف : 

“بخواهید تا اجابت کنم شمارا ” نشنیدی ؟ 

ما که می خوایم چرا به دست نمیاریم و داریم از این همه مطالب انگیزشی در مورد انواع موفقیتها، خسته و ناامید می شیم ؟؟؟؟؟؟!

 

جواب: اشتباه در شرایط درخواسته ….!!!

 

مثال: فرض کنید درآمد شما ماهی پنج میلیون تومن هست و درخواست شما ماهی پنجاه میلیون تومنه، این پنجاه میلیون تومن خواسته ضمیر خودآگاه شما یا نیمکره چپ شماست !!

و پنج میلیون تومن خواسته ضمیر ناخودآگاه یا نیمکره راست هست.

 

یادمون باشه هرچیزی توسط ضمیرناخودآگاه درخواست بشه قطعا عملی میشه، کاری هم به خیر یا شر بودن خواسته نداره!!

 

ضمیرخودآگاه در حالت طبیعی و بدون برنامه ریزی می تونه حدود 10% تغییر منفی یا مثبت ایجاد کنه و ما همیشه با ضمیر آگاه درخواست می کنیم و انتظار داریم هزار درصد تغییر ایجاد کنیم، نتیجه نمیده بعد میگیم این چرندیات همش الکیه.

 

فرق بین درخواست از ضمیر آگاه و ضمیر ناخودآگاه اینه که :

در اولی درخواست خام و فقط یک سرفصل یا عنوان هست.

اما در دومی خواسته پخته و کامل شده س.

 

در اولی برد درخواست از نظر سرعت، مسافت و جهت، بسیار ضعیفه

اما در دومی درخواست بسیار سریع با برد بی نهایت و در همه جهات عالم منتشر میشه !!!

 

در اولی درخواست با حالت احساسی (اگه بشه…..) یا (ای کاش….) ارسال میشه.

اما در دومی حالت احساسی تحقق یافتن یا (چقدر از داشتنش لذت می برم) حاکمه.

 

اولی شعاره …

دومی عمله … 

 

در اولی تحقق خواسته بر اساس ذهنیات و اطلاعات کسب شده گذشته و تجربیات شخصی مطرحه.

اما در دومی اطلاعات مربوط به خواسته از مرکز جامع اطلاعات موجود در جهان آفرینش گرفته میشه…

 

اولی با شک و تردید همراهه 

اما دومی با کمال اطمینان گفته میشه.

 

اولی با تکیه بر دانسته ها ،مطرح شده …

اما دومی با تکیه بر ایمان یا باور خواسته شده …

 

برای اولی فقط ذهن ریاضی خودت با اطلاعات اکتسابی در پنج حس و فکرت تلاش می کنند 

اما در دومی خداوند بزرگ با تمام قدرت و علوم مبسوطش توسط دستان بی شمارش کمکت می کنن.

 

پس متوجه باشیم که اکثر خواستن ها و به نتیجه نرسیدنها، نتیجه در خواست ضمیر آگاه ماست.

 

به خودمون بیاییم و برای ایجاد ایمان و باور و برای انتقال خواسته مون به نیمکره راست و مرکز ضمیرناخودآگاه تلاش کنیم که این کار از هر تلاش فیزیکی برای رسیدن به خواسته ها برای ما بسیار مفیدتر و زودبازده تر و بی دردسرتره . . .

 

طبق قانون جذب همه اتفاقات زندگی توسط ارتعاشات ارسالی ما به وجود میاد، ارتعاش هم یعنی توجه همراه با احساس . . .
حالا اگه مدت زمان احساس خالص ما نسبت به یک پدیده ای فقط ۱۷ ثانیه طول بکشه سیگنال یا ارتعاش اون خواسته به تمام عوالم موجود ارسال شده و تمام جهان ها به سمت و در جهت اون رویداد تحریک میشن . . . !

حالا اگه مدت زمان ۳۴ ثانیه بشه،
نتیجه حاصله حدوداً برابر با نتیجه کار فیزیکی ۲۰۰ نفره !
یعنی ۳۴ ثانیه توجه همراه با احساس ما، نتیجه ای میده که باید دویست نفر صبح تا شب کار کنن تا اون نتیجه رو به دست بیارن یا یک نفر دویست روز کار کنه تا حاصل بشه …!!!
فقط مقایسه کن قدرت این نیروی احساس چقدره ؟

اگر فقط ۵۱ ثانیه در احساس خالص خواسته باقی بمونیم،
نتیجش کار دو هزار نفر یا کار دوهزار روز یک نفره که میشه شش سال کار یک نفر . . .
و اگه ۶۸ ثانیه در اون حالت بمونیم نتیجه کار دو میلیون نفر در یک روز یا کار یک نفر در ۵۴۸۰ سال هست . . . !!

این معجزه بزرگ و هدیه عظیم الهی به بشریته . . .
خدایا شکرت

خیلی ها دنبال ازدواج هستند، دنبال یه همدم و مونس هستند،
خیلیا هم ازدواج کردن، تعداد بسیار کمی هستند که کاملا خوشبخت شده باشن،
بسیاری دارن می سوزن و می سازن و تحمل می کنن چون نه راه پس برای خودشون می بینن نه راه پیش.
خیلیا هم حاضر به طلاقند اما جرأت ندارند و منتظر فرصت مناسب برای جدایی هستند و عده ای هم طلاق گرفته یا در شرف طلاقند . . .
واقعا چه باید کرد ؟؟؟!

بهترین راه برای پسرها و دخترهای مجردی که به فکر ازدواجند چیه ؟؟

آیا با یه جذبه درونی یا عشق خالی میشه بنای زندگی مشترکمون رو بزاریم ؟؟

تضمینی برای ادامه عشق وجود داره؟؟

اگه اینطوره چرا خیلی از طلاق گرفته ها میگن ما اول آشنایی عاشق و شیدای هم بودیم؟؟

آیا تحقیق و بررسی کارگشاست ؟؟

اگه اینطوره پس چرا بسیاری از کسانی که مشکل خانوادگی دارن میگن ماقبل از ازدواج حسابی تحقیق کرده بودیم !!


جواب :
عزیزان از ماست که بر ماست . . .

هیچ تضمینی وجود نداره که همسر ما وفادار و پاک بمونه…،
مگه ما از درون خودمون کاری بکنیم !!

هیچ تضمینی وجود نداره که همسر پاک ما معتاد یا بداخلاق نشه،
مگه ما خودمون رو بسازیم !

ازدواج موفق یه پیش نیاز داره که اگه بهش توجه کنیم و عمل کنیم، ازدواجی می کنیم که باعث شگفتی همه بشه،
با یکی بسیار بسیار خوب از همه نظر ازدواج می کنیم، اونم ازدواج کاملا عاشقانه و مادام العمر و سرشار از خوشبختی . . .

باید چکار کنیم ؟؟
باید دو چیز رو در درونمون نهادینه کنیم.
یعنی به قدری تکرار و تکرار و تکرار کنیم که در ضمیر ناخودآگاه ما جای بگیره و ملکه ذهن بشه و احساسش رو کاملا درک کنیم.
اصلا در صورت ساخته شدن این دو باور افکار و رفتار و احساس ما کاملا عوض میشه و خودمون می فهمیم که داریم عوض می شیم !!!
فقط همت می خواد اگه لازمه باید صد هزار بار با احساس این باورها رو تکرار کنیم و به مقاومت ذهنی که کار شیطانه توجه نکنیم،
فقط خودمونو موظف کنیم که وظیفه مونو که ساخت این دو باوره انجام بدیم، در این راه خسته نشیم و نا امید نشیم و تا انتها بریم،
بعدش زمینه ازدواج موفق پیش میاد یا اگه متأهل هستی مشکلات خانوادگی حل میشه . . .

این دو باور اینها هستن :

1.من خیلی با لیاقت هستم.
2.من خیلی دوست داشتنی ام.

این دو جمله رو دست کم نگیرید، برای نتیجه بهتر جلوی آینه بایستید و با لبخند و شادی تکرارش کنید،
حتما جواب عالی می گیرید .

اگه خودتونو باور کنید،
کسی که قراره شما رو خوشبخت تر کنه و از همه لحاظ باب میلتون حتی بیشتر از اون باشه پیداش میشه.

اگر متأهل هستید همسرتون مطابق شخصیت جدید شما رفتار می کنه و نمی تونه به جز شما به شخص دیگری علاقه پیدا کنه .

زندگیتونو بیمه کنید با این 2 باور !

اگه خواسته ای داری و می خوای بهش برسی،
یکی از راههای عالی که شمارو در فرکانس و مدار اون خواسته قرار میده خاطرات آینده است.

فرض کنید شما به خواسته تون رسیدید و دارید در موردش با یک دوست صحبت می کنید،
بسیار زیبا با آب و تاب و جزئیات و مخصوصا با احساس بسیار خوب این خاطره رو بنویسید و هرشب قبل از خواب و صبح بعد از بیداری و اگر مقدور بود چند بار در طول روز این نوشته رو بخونید.

اگه از خوندنش احساس لذت کردی، کارِت درسته و حداقل سه هفته لازمه که این سفارش تحویل ضمیر ناخودآگاه بشه، بعدش دیگه رهاش کن چون اون خودش دنبالت میاد.

باور کن !